به گزارش گروه دين و انديشه "مهر" حجت الاسلام سيد محمد خاتمي در كنفرانس بين المللي كلمه سواء كه ديروز پنجشنبه دهم آذر ماه با وي در لبنان افتتاح شد، طي سخناني اظهار داشت : در مجلس با شكوهي كه به نام عالم ديني بزرگ و زمان شناس و روشن بين، حضرت امام موسي صدر برپا شده است بايد از دين سخن گفت؛ ديني كه رهاننده آدمي از جهل و خشونت و بيداد است. همان كه امام موسي صدر زندگي خود را وقف آن كرده بود.
خاتمي افزود: او پيشواي شيعيان لبنان بود، اما براي پيروان همه اديان و مذاهب پدري مهربان و معلمي دلسوز بود. او لبنان سرافراز را آرام، آزاد، مستقل و پيشرو مي خواست و مسلمان و مسيحي و درزي و شيعه وسنّي را در كنار هم و برخوردار از همه مواهبي كه خداوند براي بندگان خود آفريده است؛ و همه را شايسته برخورداري از اين آن مي دانست. انديشه بلند و روح لطيف امام موسي صدر از مرزبنديهاي ظاهري و صف بنديهاي تصنعي سياسي و قومي فراتر مي رفت و به نام اسلام روشنگر، همه انسانها را آزاد و عزيز مي خواست.
امام موسي صدر لبنان سرافراز را آرام، آزاد، مستقل و پيشرو مي خواست و مسلمان و مسيحي و درزي و شيعه وسنّي را در كنار هم و برخوردار از همه مواهبي كه خداوند براي بندگان خود آفريده است |
رئيس جمهور پيشين ايران اظهار داشت: قدمت دين به قدمت وجود آدمي است و همين امر نشانه فطري بودن و ريشه داري دين در ذات آدمي است. دين آفريننده تمدنها و فرهنگها است و حتي در دوران ما، تمدن جديد كه با جدايي از سنت شكل گرفت، به شدت مرهون فرهنگ ديني است و چه كسي است كه ميراث پرشكوه مسيحيت را در گوشه، گوشه همين تمدن جديد نبيند. هر چند كه بنيانگذاران و مفسران اين تمدن آن را غير ديني به حساب آوردند و به ديني بودن خود اعتراف نكنند و شايد مهمترين تفاوت دنياي جديد، گذشته در اين است كه تمدنها و فرهنگهاي پيشين همگي ديني بودند و به ديني بودن خود معترف. دين در همه حال و همه جا معارضان سرسختي داشته است و دين ستيزي نيز مانند خود دين سابقه اي بلند دارد. البته در گذشته، ستيز با دين نيز از موضع دين بود و ديني در برابر دين ديگر به معارضه بر مي خاست و دينداران مورد تهاجم نيز مي كوشيدند تا از دين خود دفاع كنند. علاوه بر جنگهاي ديني در تاريخ، انديشه بشري نيز رشد و تحول خود را بيش از هر چيز مرهون منازعات فكري ديني است.
خاتمي تصريح كرد: در دوران جديد اما، همانگونه كه شكل و محتواي زندگي با گذشته تغيير كرده است، نوع ستيز با دين نيزتفاوت كرده است. جنگهايي كه امروز رخ مي دهد، انديشه ها يا پندارهايي كه به ايدئولوژي تبديل مي شوند و با سلاح تعصب به ستيزه با يكديگر بر مي خيزند، جهاني متفاوت از جهان گذشته را آفريده اند. منازعاتي كه در حوزه فكري رخ داده است منجر به پيدايش نوع جديدي از كلام (Theology) شده است كه موضوع، مسائل، روش و حتي در بسياري از موارد هدف و غايت آن با كلام قديم تفاوت دارد.
به گزارش "مهر"، وي در ادامه با طرح اين پرسش اساسي كه آيا ادعاي پيشوايان فكري دين ستيز يا دين گريز تمدن جديد در قرن هجدهم و پيش و پس از آن كه مدعي بودند دوران دين به سر آمده درست است؟ آيا تقسيم بندي معروف آگوست كنت (August Cont) كه زندگي بشر را به سه دوره ديني، فلسفي و علمي تقسيم مي كرد و مهمترين شاخصه دوران مدرن را علمي بودن آن مي دانست تقسيم صحيحي است؟ گفت : صرف نظر از مباحثي كه در فلسفة علم مطرح است و بينش افرادي چون آگوست كنت را درباره علم، سطحي به حساب مي آورد و علاوه بر مباحث گسترده فلسفي كه پيرامون اين تقسيم بندي و نظرات فيلسوفان پيشين عرب و رد و نقد آنها وجود دارد، عالم واقع نيز درسهاي بزرگي به ما مي آموزد.
خاتمي با تاكيد بر اين مطلب كه بنا بود علم جديد، بدون كمك وحي و عقل متافيزيكي همه مشكلات بشر را حل كند گفت : بنا بود بهشت موعود اديان توسط انسان سود انديش (Utilitarianist) و ظاهر بين بر روي زمين برپا شود. بنا بود با سرپنجه علم گره هاي آزاردهنده زندگي گشوده شود و نبايد از نظر دور داشت كه پيشرفتهاي شگفت انگيزي نيز در سايه تمدن جديد پديد آمد. ولي آيا بشر امروز با مشكلاتي به مراتب بزرگ تر از مشكلات گذشته مواجه نشده است؟ آيا جنگها و ويراني هاي مادي و معنوي ناشي از آن در دوران جديد قابل مقايسه با درگيريهاي دوران قبل است؟ آيا دلهره اي كه بر بشر امروز حاكم است و نا امني تباه كننده زندگي در شرق و غرب و شمال و جنوب عالم، ويرانگرتر از اضطرابات و ناامني هاي بشر گذشته نيست؟ نمي توان و نبايد با نگاه سطحي در برابر پيشرفتهاي محيرالعقول علم تجربي و تكنولوژي غول آساي روزگارمان مبهوت شد و چشم بر مصيبتهايي كه در دنياي به هم پيوسته امروز آثار تلخ و جانكاهي را بر جاي مي گذارد بست.
نمي توان و نبايد با نگاه سطحي در برابر پيشرفتهاي محيرالعقول علم تجربي و تكنولوژي غول آساي روزگارمان مبهوت شد و چشم بر مصيبتهايي كه در دنياي به هم پيوسته امروز آثار تلخ و جانكاهي را بر جاي مي گذارد بست |
وي افزود: نيچه مي گويد انسان مأيوس و وامانده در جهاني كه در آن از خدا چيزي نيست، بايد همه ارزشها را از نو ارزيابي كند و از نو بيافريند. بايد دلير باشد و خطر كند و دل به دريا بزند و سرشار از نشئه حيات اين دنيا زندگي كند. بايد هر مانعي را از سر راه نيرو و نشاط زندگي بردارد. بايد بشود هر آنچه حقيقتاً هست. او حيات را بزرگترين مايه آدمي مي داند، ولي حيات با اين همه ارزش غايت و هدف نيست، بلكه وسيله است در دست اراده اي كه معطوف به قدرت است .
به گزارش "مهر"، مبدع طرح گفتگوي تمدنها با تاكيد بر اين مطلب كه انسان با اهميت دادن به حيات و با تقويت ارائه معطوف به قدرت بايد «ابر مرد« شود گفت : نيچه كه خود برآمده از متن تمدن جديد بود در دامي افتاد كه پيشينيان او افتادند و علم را نه وسيله كشف حقيقت، بلكه ابزار قدرت و توانستن تعريف كردند و آنرا نه براي تفسير عالم، كه براي تغيير آن به كار گرفتند. او نيز اراده معطوف به حقيقت را افسانه و دروغ دانست و آن را با ارادة معطوف به قدرت جايگزين كرد و خواست جاي خالي خدا را در نظام دنيوي با انسان پر كند و ديري نپاييد كه در كشور زادگاهش- آلمان- ابر مرد، در چهره هيتلر و اراده معطوف به قدرت در هيبت «نازيسم» ظهور كرد و جهان را به خاك و خون كشاند تا براي خود فضاي «حياتي» باز كند و شگفت اينكه در نظام ناسيونال سوسياليسم آلماني، يهوديان بيش از ديگران مورد تحقير و آزار قرار گرفتند و بعد كه اراده معطوف به قدرت از هيتلر به نيروهايي منتقل شد كه در جنگ جهاني دوم پيروز شده بودند، به جاي اينكه نازيسم و فاشيسم را از ميان بردارند، آن را از صحنه حيات ملي خود به عرصه بين المللي منتقل كردند و از جمله همت و اراده خود را معطوف به فاجعه اي بزرگ كردند كه طي آن مردم مظلوم خاورميانه و در رأس آنان ملت عزيز فلسطين مي بايست تاوان «آنتي سميتيزم» و يهودي ستيزي غربيان را بپردازند و اين در حالي است كه از زمان پيدايش اسلام تاكنون نه تنها در ميان جوامع مسلمان شاهد ستيز با پيروان اديان ديگر نبوده ايم، از جمله اينكه قرنها يهوديان و مسيحيان و مسلمانان در فلسطين همزيستي مسلمت آميز و سرنوشت مشترك را تجربه كرده بودند و اگر احياناً حكومتهاي فاسد و جباري نيز به انگيزه هاي غيرديني يا در اثر القاء ذهنيت نادرست از سوي صاحبان تعصب بر ديگران سخت گرفته اند، دامن مردم مسلمان از دشمني با ديگر اديان پاك است و هم اكنون هم اگر ملت فلسطين به خود رها شوند، مسلمانان و مسيحيان و يهوديان مي توانند آزاد در فلسطين در كنار يكديگر به سر برند.
ايماني كه از آن سخن مي گويم، ايماني است كه مي تواند آدمي را از دلهرة پرتاب شدگي به متن وجود بي انتها رهايي بخشد. ايماني كه ميان شهر خدايي آگوستين قديس و شهر دنياي مدرن پيوند ايجاد مي كند تا مردم آن، مردم سالاري، معنويت و عدالت و برخورداري را با هم تقسيم كند |
خاتمي از ارائه اين مطالب اين گونه نتيجه گرفت كه آنچه پيش آمده، نتيجه رويگرداني دوران از خدا است. وقتي خدا در ذهن و محاسبات آدمي غايب شد، عشق و عدالت نيز از ميان مي رود و بشر براي رهايي از اين مصيبت راهي جز بازگشت به خدا و زنده كردن چراغ ايمان در دل خود و در متن جوامع خود ندارد. اما اين سخن نه به معني دعوت به بازگشت به گذشته و احياء روشها و نظامات غير انساني به نام دين است و از ياد نبريم كه يكي از بزرگترين عوامل رويگرداني بشر متجدد از دين ناراستي ها و نارواييهايي بوده است كه به نام دين بر بشر تحميل شده است. سكولاريسم كه مختص تاريخ غرب است، زاده طبيعي و معلول بدبيني و بداخلاقي به نام دين در دوران ماقبل تجدد است. وقتي من اينجا از دين سخن مي گويم به هيچ وجه، هم سخن با مرتجعان كج انديش نيستم كه دين را فقط در ظواهر مي بينند كه بخش عمده آن نيز ناشي از برداشتهاي غلط از دين يا عادتهايي است كه از گذشته به ارث رسيده و اينك رنگ تقدس و جاودانگي گرفته است. مراد من از دين، رفتارهاي خشن و غير متمدنانه اي نيست كه به نام دين با هر چه نو وپيشرو است مخالف است و جهاد را در آدم كشي و ترور و ايمان را در خاموش كردن چراغ عقل و تقوي را در محروم كردن زن از همه حقوق خويش و زهد را در مقابله با علم و پيشرفت مي داند.
زمان ما براي رهايي نيازمند دين است، ديني كه علاوه بر خدا، به عدالت، آزادي و حقوق انسان مؤمن باشد و به فقر و جهل و جنگ و ترور و تحقير انسان كافر |
بر اساس گزارش مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر، سيد محمد خاتمي پايان سخنانش را با اين مطلب به پايان رساند : زمان ما براي رهايي نيازمند دين است، ديني كه علاوه بر خدا، به عدالت، آزادي و حقوق انسان مؤمن باشد و به فقر و جهل و جنگ و ترور و تحقير انسان كافر.
نظر شما